رادمهری وطالقان
ناناز پسرم برای اولین بار بردیمت طالقان خیلی لذت بردی . جمعه 29/٠٢/91 من و شما و بابایی و بابابزرگ باهم رفتیم هوا بهاری بهاری بود شقایقا دراومده بودند تمام کوهها و دشتها سرسبز سرسبز بود توی سبزه ها قدم می زدی مثل اینکه بال در آورده بودی. . سد پرآب . کنار سد پر ازمسافرایی که از راه دور اومده بودندو چادر زده بودند . پسرم تا به اون روز حیوانات اهلی گاو گوسفند سگ رو از نزدیک ندیده بودی . خیلی برات جالب بود کنار رودخونه اون همه آب پشت سرهم می گفتی دا دا دا آخه به آب می گی دا . یک خواب جانانه توی پشه بند با هوای خنک بهاری زیر درخت کردی کلی لذتش وبردی .قاصدکها همه گل کرده بودند و می رفتی می چیدی و چون زورت نمی رسید...
نویسنده :
مامان
16:42